۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

ناگفته های جنبش تنباکو


Posted ژوئیه 16, 2015 by tohfeyegarmsar in Uncategorized. 6 دیدگاه کشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفتۀ داشت. سیستم خان خانی و تیولداری حکومتی، کشور را به بخش‌های نیمه مستقلی تقسیم کرده بود، که در آن خان‌ها می‌توانستند راه‌های تجاری را مسدود، و از کاروان‌ها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در نتیجه این سیاست، ایران به صورت کشوری عقب‌مانده و مبتنی بر محصولات کشاورزی درآمده بود، که بیش از 80 درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر می‌بردند. ناصرالدین شاه قاجار، چهل سال بر تخت طاووس تکیه زد، فراغ از اینکه چه فجایع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از بابت سلطنت او بر سر مردم ایران نازل گردیده. حرمسرائی با 1600 زن عقدی و صیغه و خواجه، او را از اندیشیدن به حال رقت بار ملت بازداشته بود، ضمن اینکه مبلغان شیعۀ اثنی عشری تحت نام روحانیت شیعه، هیچ واکنش منفی به این نابسامانی های بی پایان نمی نمود. حتا می توان گفت، ناصرالدین شاه قاجار، به یمن سکوت و همکاری این مبلغان شیعه، در کنار کم آگاهی سیاسی مردم ایران، پدر صدها شاهزاده بود، که آزادانه به خزانۀ دولتی دسترسی داشتند، و هر زمانی که احساس کسالت می کردند، همراه جمعیتی انبوۀ از عمله و اکره، عازم سفر اروپا می شدند. چرا؟ چون از سوی باصطلاح روحانیت شیعه، شاه شاهان، پناگاه جهان، مهار کنندۀ اوضاع، قاضی و نگاهبان مردم، فاتح کشورها و خلاصه سایۀ خدا بر روی زمین نامیده می شد. همان القاب و منزلت های جعلی، کذب و دروغینی که این شیادان، امروز برای خود قائلند. هر کسی هم که این القاب ساختگی را قبول نداشت، به فتوای همان مبلغان شیاد شیعه به شلاق، قرار گرفتن در مقابل توپ، زنده بگور شدن، یا سوزانده شدن در میدان عمومی محکوم می شد. ظلم و بیداد سلاطین قاجارهرگز جدای از شراکت و همکاری مبلغان شیعه قابل ارزیابی و تحلیل نیست. ناصرالدین شاه، در جهت تامین نیازهای پایان ناپذیرش، مشاغل حکومتی را می فروخت، مالیاتهای طاقت فرسا تحمیل، و اموال تجار ثروتمند را به فتوای همین مبلغان، در پوشش گرایش به بابی گری مصادره می کرد. و وقتی که امکان اخذ پول از این راهها امکان پذیر نبود، طرح فروش ثروت ها و فرصت های ملی به دولت و شرکتهای خارجی، به ذهنش خطور می کرد. برای اولین مقامات بریتانیائی که خواستار کشیدن خط تلگراف به مراکز فرماندهی خود در هندوستان بودند، در سال 1857 میلادی، امتیاز کشیدن تلگراف به هند از طریق ایران را بدست آوردند. شایعاتی در این زمینه وجود دارد، که پارۀ از مبلغان شیعه، ورود تلگراف به ایران را مخالف شریعت اسلام تعبیر و استفاده از آنرا حرام می دانستند، اما از آنجائیکه این وسیله بعدها مورد استفاده خودشان قرار گرفت، این مخالفت ها بشکل جدی نمایان نگردید. در آن زمان در روزنامه وقایع اتفاقیّه اخبار و گزارشات مربوط به این تكنولوژی جدید با تعابیری چون چرخ الماس، چرخ آتشی، سیم آهن، راه سیم آهن، چرخ صاعقه و سیم صاعقه بكار برده می‌شد. بعد از چندی گروه های آلمانی، فرانسوی، اتریشی امتیازات متعدد دیگری از دولت قاجار گرفتند. در این بین انگلستان که در دههٔ 1850 میلادی، به عنوان بزرگترین طرف تجاری ایران، بیش از 50% صادرات و واردات ایران را در دست داشت، در دورهٔ پنجاه سالهٔ مابین 1863 تا 1914 رشته امتیازهایی نیز در مورد بهره‌برداری یا انحصار مواد خام و توسعهٔ زیربنایی از دولت ایران دریافت نمود. این کشور در پایان سفر اول ناصرالدین‌شاه به فرنگ، در سال 1872 از طریق یکی از اتباع آلمانی تبار خود به نام بارون جولیوس رویتر، امتیاز احداث راه‌آهن، توسعۀ خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانه‌ها، بهره‌برداری از معادن و جنگل‌های دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری و احداث قنوات ایران را به مدت هفتاد سال دریافت نمود. همچنین بریتانیا موفق شد که رویتر را در آینده برای گرفتن امتیاز بانک ملی و ضرب سکه، احداث جاده‌ها، خیابان‌ها و ایجاد کارخانه‌ها بر سایرین مقدم سازد. این امتیاز که پس از پرداخت رشوه‌های کلان به شاه و صدراعظم وی مشیرالدوله سپهسالار، واگذار شده بود و تقریباً تمام منابع مهم ایران را به رویتر واگذار می‌کرد، تقریبا تمام شریانهای اقتصادی کشور را فلج کرده بود. لرد کرزون، این معاملۀ را چنین توصیف می کند: کامل ترین و استثنائی ترین واگذاری کل منابع صنعتی یک پادشاهی، به یک اجنبی در تاریخ. امری که به خواب هم دیده نشده، چه رسد باینکه واقع شود. در تقابل با واگذاری امتیازات به خارجیان، که اقتصاد کشور را به ورطۀ نابودی کشیده، و منافع ملی همگانی را با مخاطرات جدی روبرو نموده بود، کمتر مخالفتی یا فتوائی از سوی مبلغان مذهبی معروف حوزه ها در تاریخ مشاهده نمی شود. اگر هم مخالفتی عنوان گردیده بشکلی سطحی، موردی و گذرا بوده. در حالیکه اگر هدف این مبلغان دفاع از منافع ملی ایران بر علیه حضور بیگانگان بود، با اینکه تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناک قیمت نقره که پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود، و حضور و نفوذ گستردهٔ ممالک قدرتمند اروپایی در ایران، بالاخص نفوذ انگلستان وروسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و دارایی‌های ملی ایرانیان انجامیده بود، می باید اعتراضی یا فتوائی از سوی مبلغان مذهبی شیعه، که از همدستان اصلی شاهان قاجار بودند، بگوش می رسید. با توجه باینکه بین سال 1872، آغاز دوران واگذاری امتیازات به بیگانگان و سال 1890 شروع واگذاری امتیاز تنباکو، هیجده سال فاصله بوده، چرا هیچگونه حرکت اعتراضی یا فتوائی بر علیه واگذاری این امتیازات مشاهده نمی شود؟ جز این می تواند دلیلی داشته باشد که این واگذاری های هیچکدام به منافع صنفی قشر آخوند و ملای مفتخور لطمۀ وارد نمی نمود؟ تا اینکه نوبت واگذاری امتیاز تجارت توتون و تنباکو رسید. می گویند اندیشهٔ انحصار تجارت توتون و تنباکو را نخستین بار محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، یکی از وزراء ناصرالدین‌شاه مطرح کرد. سه سال پس از وقایع فوق و در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال 1890 میلادی که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینه‌سازی آن را به ماژور جرالد تالبوت از نزدیکان و مشاوران لرد سالیسبوری، نخست‌وزیر و وزیر خارجهٔ انگلیس، محول کرد. ناصرالدین شاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز موافقت کرد و پس از مراجعت به ایران درمارس همان سال، قراردادی را با تالبوت که با کمک دولت و عده‌ای از سرمایه‌داران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایه‌ای 650 هزار لیره تأسیس کرده بودند، در مقابل دریافت سالیانه تنها 15000 پوند منعقد نمود. به موجب این امتیاز هر کشاورزی که به کشت تنباکو اشتغال داشت، باید محصولش را فقط به شرکت رژی می فروخت، اما هدف انگلیس تنها تجارت توتون و تنباکو نبود. در پشت قرارداد رژی مسائل مذهبی و سیاسی نهفته بود. و همین موجب گردید که ملایان شیعه احساس خطر نمایند و دریابند که بزودی باید دکان های مذهبی خود را تخت نمایند، چون مسیونرهای مسیحی جای آنانرا خواهند گرفت. هیچگونه دفاع از منافع ملی ایرانیان در کار نبود، این یک مبارزه صنفی برای قشر مبلغان مذهبی شیعه بود. پس از آنکه شرکت رژی حدود دویست هزار نفراز اتباع دولت بریتانیا، و مستعمراتش را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد، و به شهرهای مختلف فرستاد، تازه زنگ هشدار برای ملایان به صدا درآمد، چرا که با حضور آنها در حدود یکصد هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستان‌ها و بی‌حجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافه‌هایی با انواع وسایل قمار و رقص‌های محلی و مشروبات الکلی پدید آوردند، که اینگونه حرکات با پروژه های استحماری شیعگری سازگاری نداشت. ایجاد 100 مغازه مشروب فروشی، ورود زنان بدکاره و ایجاد مراکز فساد، بکار گیری 200 هزار زن بی حجاب در دفاتر شرکت رژی در سراسر ایران، و شرط بی حجاب بودن برای استخدام زنان در این شرکت، در واقع اعلام جنگ مستقیم بود با مبلغان مذهبی شیعه، که به هیچ عنوان نمی توانستند از دکان مذهبی که قرنها از آن سود برده بودند، دست بردارند. لذا اعتراضاتشان تحت نام جنبشی بنام تنباکو، نه بخاطر حفاظت از منافع ملی همگانی، بلکه در راستای حفظ قدرت نفوذ و استیلای مذهبی در جامعۀ ایران شکل گرفت. در شیراز سید علی اکبر فال اسیری، از فعالان بالقوۀ تجارت تنباکو، داماد و مشاور آخوند میرزای شیرازی، به پشتیبانی پدر زنش خروشید و در مشهد تعداد زیادی از تجار و افراد معتبر با مراجعه به مجتهدان شهر اظهار داشتند که واگذاری امتیاز تنباکو به بیگانه، نه تنها موجب شکست آنها خواهد شد، بلکه بزودی باعث جمع کردن دم و دستگاه آخوندها از جامعه ایران خواهد گردید، و به این ترتیب پیشتیبانی دیگر مبلغان را خواستار شدند. صرفنظر از هراس مبلغان شیعه نسبت به گسترش مسیحیت در ایران، این امکان وجود دارد که تحریم تنباکو به فتوای میرزای شیرازی، به تحریک عوامل انگلیس صورت گرفته باشد تا بدنبال آن دولت انگلیس ادعای خسارت تبعۀ انگلیسی خود را پی گیری نماید، و دولت قاجار را وادارد تا با اخذ وام از دولت انگلیس، خسارت شرکت رژی را بپردازد، شاید هم از نمد این بده بستان ها، کلاهی نصیب آخوندهای شیاد و فرصت طلب گردد. اگر پاره ای از مورخین عمدتا اسلامی نویسی، اینگونه می اندیشند که جنبش تنباکو سرآغازی بود برای حرکت مردم و بوجود آمدن انقلاب مشروطه ، باید بدانها یادآوری نمود که، اولا چرا روحانیت همیشه در صحنۀ شیعه، چرا به آنهم امتیازات ریز و درشت واگذاری از سوی ناصرالدین شاه اعتراضی نکرد، و فتوائی صادر ننمود؟ ثانیا بعد از اعتراض به واگذاری امتیاز تنباکو، چون روابط حسنه بین مبلغان شیعه و شاهان قاجار به سردی گرائید، و شرایط اجتماعی نیز آماده گردیده بود، مبلغان مذهبی به نفع خود دیدند، تا هیزم آتش سرنگونی دولت قاجاریۀ را بیشتر کنند، و با قاطبه مردم برای آغاز مبارزات مشروطه و مبارزه بر علیه شاهان قاجار همگام و همراه شوند. در واقع این یک انتخاب استراتژیکی مبلغان مذهبی بود برای در صحنه ماندن و ادامه استحمار تاریخی مردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر